سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جوابیه سفیر شهر

سلام

پیرو مطلب قبلی همون طور که گفته بودم به قطع با یک سیستم پرفشار منتقدین روبرو خواهیم شد این اتفاق افتاد واز طرف وبلاگ اقا محمد یزدانی (درکسوت دوست!!!)مورد عنایت قرار گرفتیم.البته آقا محمد از جانب یه آدم بی طرف(!!!!!!!!!!)صحبت میکردوحقا"وانصافا"مخاطبین این قضیه رو به طور کامل به قضاوت نشستند.وامروز دیدم که نوشتند به علت درگیری های پیش آمده(که آدم رو یاد ویتنام میندازه)سردبیر سفیر شهر برای بنده جوابیه ای نوشتند که اون جوابیه هم درنوع خودش جالبه(بازهم توجیه).گفتم بهتره جوابیه اون جوابیه رو توی وبلاگ خودم بنویسم تا اون نظرات خصوصی هم که در وبلاگ آقا محمد بود واجازه نشر پیدا نکرده بدونم چیه؟واز طرفی جای اون جوابیه توی قسمت نظرات نبود.ولی به آنچه شما میپرستید قسم،اگر صحبت دلسوزی نبود اینچینین نمیگفتم.ودر ضمن من در مورد تمام نشریات شهر سخن گفتم نه درمورد صرفا"نشریه سفیر شهر که با اشاره آقا محمد یزدانی موضوع بروی نشریه سفیر شهر متمرکز شدوما هم بحث رو ادامه دادیم وما درپی تعطیلی هیچ نشریه نیستیم چرا که این کار صورت مسئله رو پاک میکنه ما دلمون میخواداین نشریات به جایی برسه که بشه به عنوان سند فرهنگی این شهر بهش افتخار کردوالا نامه ننوشته که غلط نداره.واما جوابیه در بیان جوابیه سردبیر محترمه سفیر شهر:

از ابتدای جوابیه شروع میکنم چرا که سطر به سطر جوابیه شما جواب دارد.که گفتید درد بسیار است وگفتن آن مجال میخواهد.احسنت .این هدف خوبیست ولی ایا نشریه شما ذره ای به این مهم پرداخته است یا این که شما کلا"از آرمانهای نشریه خود منحرف شده اید؟کدام مشکل را تا بحال بیان کردید؟مشکل بزرگ این نشریات مثل خیلی از آدم های دیگه مصلحت پرستیه،وتا زمانی که مصلحت را بر حق مقدم میدانیم وضع همین است که هست.وبا بیان بیت حافظ که آسمان بار امانت نتوانست کشید......باید بگم هرشخصی باید ببینه آیا درتواناییش هست که کاری رو انجام بده بعد بره شروع کنه اون هم کار فرهنگی که یک چنته بسیار پر میخواد.مثلا"اگه امروز من دیدم دیوار فلان مدرسه خراب شده که نباید داربست بزنم برم ئیوار رو بنایی کنم.چرا که بنایی ومعماری حرفه من نیست.ودر بند بعد شعری از کتاب"از ریشه تا همیشه"از اردلان سرافراز نوشتید که داریوش همون خواننده مارکسیستی خونده که یه روزگاری منو به خاطر نوشتن یه بیت مثل این بیت شعر شما همین طفدارای وبلاگ شما اعدام کردند که از یک کافر نباید نقل حرف کرد.ومتعجبم شما مذهبیون چطور به این منابع دسترسی دارن.ودر ادامه بازهم مثل همه بقیه همسنگری های خودتان وقتی در بحث دستتان به جایی نمیرسد شروع میکنید نقطه ضعف ها وپرونده های کسی را انگشت گذاری میکنید تا بر قدرت بحث خود بیافزایید.همان طور که در جواب آقا محمد هم عرض کردم که اینجا که جای تحلیل شخصیت من نیست که شما مدام اصرار داریدمرا یک کافر ملحد جلوه دهید که به نظرم با هیچ یک از آموزه های دینی مطابقت ندارد.وبه قول حافظ بازهم(چون این تنها شاعریه که شما قبول داردی ازش مدام مثال میزنم):

من اگر خوبم وگر بد توبرو خود را باش                         هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت

ولی یک کلمه در جواب شما خواهم گفت :آنچه من از مذهبیون این شهر دیدم سوای آن چیزی بود که از انسان انتظار میرفت چه برسد از مذهب که اوج اعتلای فرهنگی ما را میشد در نماز وحدت(!!!؟؟؟!؟!؟)دید.مصلحت پرستی ها،ترس ها،دروغ ها وهمه وهمه در بین کسانیست که از آنها انتظار نمیرفت.

درپایان بحث به تحلیل کامل نشریه از نقطه نظر فنی خواهم پرداخت.فعلا"جواب جوابیه را میدهم.در بند بعد شما با جوابی که نوشته اید به صراحت بر مخاطب عیان میشود که حتی شخص شما هم به عنوان سردبیر تفسیر درستی از نشریه ندارد.چرا که هنوز معلوم نیست این نشریه خبریست،فرهنگیست،اقتصادی،اجتکاعی ،هنری و....واصلا"اگر سفیر شهر یک نشریه خبری نباشد که از ابتدا شما نام این نشریه را اشتباه بنا کرده اید واین یعنی یک تفکر غالب وسیاست غلط.چرا که کلمه سفر در تمامی اذهان مستقیما"خبر اوری را تداعی میکند وحال آنکه در نام سفیر شهر که یک اضاف استعاریست این معنی شدت یافته وبا شنیدن نام نشریه شما مخاطب انتظار خبر دارد که بعد با خواندن آن اصلا"به این مقصود دست نمی یابد.واین یکی از دلایلی است که می توان گفت این نشریه زرد است.چرا که تیتر ها ونام ها با محتوا تطابق ندارد.واما در مورد معتادین گفتید.3 سال پیش بنده به طور مداوم در این جمع ها بودم وآنهم به اصرار یکی از رفقا جهت مداحی.ولی آنچه این درد را تسکین میدهد موجب بحث ما نیست.امروزه فروشنده مواد مخدر از مصرف کننده آن در شهر بسیار بیشتر است.آیا فروشنده را هم باید در جلسات ترک برد؟یا فرهنگ باید اعتلا یابد؟

در مورد اینکه پردیس وحی منزل بوده یانه باید بگم اتفاقا"وحی منزل بود.چرا که بعد از پردیس هیچ نشریه ای نتوانست اینگونه عمل کند.نشریه ای که مردم بخاطرش هزینه میکردند.ولی جدا"اگر نشریه های امروز را هم بخواهیم به فروش بگذاریم به نظر شما چند نفر خریدار خواهند داشت.بینید هر چیز مجانی ،بیشمار مشتری دارد.پس اسم این آمار را مخاطب نگذارید.وجدا"اگه شما راهکاری برای ارضای افکار مردم دارید چرا به اجرا نمیگذارید؟آیا شما وقیتی تصمیم به چاپ نشریه گرفتید یک برنامه مشخص داشتید یا فقط مطلب دینی میخواستید چاپ کنید؟که البته از انتخاب اسم نشریه معلومه.واینکه چرا نشد ما ادامه بدهیم این بود که ما مثل مراکز مذهبی بودجه آنچنانی نداشتیم واز پول فروش هم مبلغ زیادی عاید نمیشد.ودلیل دوم هم این بود که ما خواستار یک مجوز مستقل بودیم ومثل الان نبود که شما صرفا"بخاطر اینکه نیروی مذهبی این ابادی هستید مجوز نشریه بگیرید(البته همچنان هم مطمئن نیستم که مجوزی در کار باشد)وشاهد کلیه این امور همکار محترمتان آقای یزدانی هستن.ودر پایان با صحبتی که کردین باید بگم سند محکمی بر محکومیت خود زده اید.که گفته اید نشریه سفیر شهر یک نشریه خبری نیست.اگر خبری نیست پس نام آن چه تطابقی با حرف شما دارد؟از هر آدمی سئوال کنید شنیدن نام"سفیر شهر"صرفا"ومطلقا"معنی خبر را در ذهن متبادر میکند.واگر از باب زیباشناسی هم بررسی کنید تکرار حرف"ر"یک بار تلطیف دارد که بازهم با نام نشریه شما در تضاد است.ودر پایان نوشته اید که من قصد ارائه نشریه زرد را نداشتم.کدامیک از سردبیران روزنامه های دنیا قصد چنین کاری دارند؟آنها هم مثل شما با یک حرکت شتابزده وغیر سنجیده دچار دام نشریات زرد میشوند.

واما بررسی فنی:

اول اینکه شما آیا برای این نشریه یک فریم مشخص دارید؟چرا که در هر شماره با یک فریم روبرو هستیم.ودر همین شماره آخری ،بک گراند شما یک برگه قدیمی است که حس خوبی به مخاطب نخواهد داد.چرا که کهنگی وسنت را به خاطر می آورد.واز آنجا که نشریه شما بعنوان نشریه مذهبی جاافتاده است شاید یک بار معنایی منفی برای مذهب به همرا می آورد.واگر این کار گرافیست نشریه است به نظرم بازهم مقصر شمایید.چرا که این نشریه در نظر گرافیست نشریه که خود از هنرمندان این شهر هست به عنوان یک نشریه مذهبی القا شده واین برای شما جای سئوال ندارد.واگر نظارتی بر نوع گرافیک نشریه نیست که باید گفت وااسفا.چرا که همانطور که میدانید اولین قضاوت ها در مورد هر شی بصری ابتدا با چشم صورت میگیرد.

-گفتید که مذهب گوشه ای از مطالب نشریه ماست.از 4 صفحه نشریه شما سه صفحه کاملا"مذهبیست.(دوباره نشریه را ببینید)ودر صفحه پایانی که به اعتقاد خیلی از اهالی قلم صفحه آخر صفحه نتیجه گیریست.که صفحه آخر شما در واقع یک پوستر است.آیا این آب یندی در مطالب نیست.آیا اینزرد بودن نشریه نیست؟آیا این توهین به شعور مخاطب نیست؟آیا این نشریه از سر تکلیف چاپ شده است؟آیا اختصاص یک صفحه کامل با فونت نسبتا"درشت از سر آب بندی نیست؟از سر بی مطلب بودن نیست؟

-معمولا"وهمیشه سخن سردبیر در ابتدای نشریه است.آیا این امر صورت گرفته است؟آیا نقطه نظر فنی روی این نشریه حاکم بوده است؟لااقل در مرحله چاپ؟

ببینید وقضاوت کنید آیا واقعا"نشریه را آب بندی نکرده اید؟من برای شما بازگو خواهم کرد:

صفحه اول_در نیمی از صفحه پوستر بعثت پیامبر که با اشعار عرفانی غلیظ نوشته شده ودر نیمی دیگر کلا"به تیتراژاختصاص داده شده.اگر شما مطلب پری داشتید آیا واقعا"یک صفحه را این طور پر میکردید.برای روشن شدن موضوع یکی از شماره های پردیس را ببینید وقیاس کنید وکلاه خود را قاضی کنید.

_صفحه دوم_دانستنی های کسل کننده بقه نشریات زرد در خواص چای وخیار وسیب زمینی.که جای امیدواری دارد که در گوشه سمت چپ یکی دو خبر جزیی هم نوشته شده .که البته ان هم اخبار مذهبیست(!).

_صفحه سوم_اختصاصا"مصاحبه ای با فونت درشت وعکس درشتری که فکر نکنم در مجلات خانواده سبز واطلاعات هم اینچینین عککس چاپ کنند مگر برای آب بندی.

_صفحه چهارم_وباز نصایح گس پدر بزرگانه.وقسمتی هم تربیت کودکان.که شاید شما مخاطبین خود را نشناخته اید.وفکر میکنید این نشریه باید از هر نخودی داشته باشد.جوانان،بزرگسال،مادران و......

_صفحه پنجم هم که در مورد حجاب بود که عملا"یک کپی اینترنتی بود.و نمیدانم چرا ما باید همیشه.خودمان را درسطح تهران ببینیم.عزیزان ذست اندر کارایا مسئله حجاب در شهر ما_بازهم تاکید میکنم شهرما_آنقدر بحرانی شده که ما ویژه نامه حجاب چاپ میکنیم یا جوگیر شده ایم یا برای اخذ مجوز چاپ داریم باج میدهیم.کدام یک؟

ونکته قابل تامل دیگر اینکه اصلا"خط فرضی نشریه مشخص نیست.عمودی باید باشد؟افقی باید باشد؟خواهشا"دوباره نشریه را ریزبینانه ببینید وقضاوت کنید کدام حرف نابجاست.

در پایان باید ببخشید که کمی لحن انتقاد تند شده بود چرا که به قول آن کافر لادین (فردریش نیچه)معتقدم:بدترین نوع ضربه به هر چیزی نابخردانه دفاع کردن از آن چیز است.وچون نشریه شما به عنوان یک نشریه مذهبی پذیرفته وجا افتاده است شاید شما ناخواسته متحمل بار سنگینی در ضربه به دین خواهید شد.واگر این نشریه حساسیت مذهبی نداشت شاید اصلا"هیچ انتقادی نمیکردم تا به دره سقوط فرو رود.انشااله در مطالب بعدی به بقیه نشریات نیز خواهیم پرداخت که وضع آن ها به مراتب از شما بهتر نیست.ولی شما هم آنچنان که نوشته اید وتخلص کرده اید،سنگ صبور نیستید.چرا که باید مسائل مطرح شده در پست قبلی آقای محمد یزدانی چند روز دیگر میماند تا خود مخاطب در مورد من وشماها قضاوت کند.

وهمچنان معتقدم:

حافظا می خور و رندی کن وخوش باش ولی              دام تزویر مکن چون دگران قرآن را



مخاطبین محترم اصل جوابیه سردبیر محترم سفیر شهر درادامه مطلب به نقل از وبلاگ زازرون موجود است.