باز خوانی یک ملاقات

هرچند سرم خیلی شلوغه این روزا ولی دلم نیومد این مطلب رو ماندگار نکنم.

همیشه آرزطوم بود که ای کاش علی حاتمی زنده بود و من ملاقاتش میکردم این مرد نازنین رو.ولی اگه روزگار این طور نخواست این چند وقته فرصتی دست داد تا با استاد حسن فتحی بزرگ جانشین بر حق ویگانه علی حاتمی در ایران ملاقات داشته باشم در اصفهان.همون کارگردان بزرگ سریال شب دهم وپهلوانان نمیمیرند و .....

ایشون مشغول ساخت سریالی هستن با نام در مسیر زاینده رود برای ماه رمضان که مطالبم رو در یکی از ملاقات ها خوندن وقرار شد طنزی در باره ایشون بنویسم ومن هم متن زیر را نوشتم وتقدیم کردم به حاتمی 2 ایران استاد حسن فتحی که در همین راستا آشناییتی حاصل شد با استاد علیرضا نادری عزیز نوسنده بزرگ ومردنازنینی که میوه ممنوعه رو هم برای آقای فتحی نوشته بود ووقتی باهاشون صحبت کردم فهمیدم چقدر مرد نازنینی هست این اقای نادری عزیز.القصه این روزها خلی خوشحالم که لااقل متن هایم به اونجاهایی که میخواستم رسید به خصوص ون کسایی که دوس داشتم مطالبم رو بخونند خوندند خصوصا"استاد فتحی بزرگ.


تذکره
الحسن (ثُّم) فتحی فی کشف الطریق من الضلال الی النور


یا


مقدمه‌ای
بر حکمت کبیر؛ «حُسنِ فتحی در باب حَسنِ فتحی»



آن کارگردان
عامل ،عمر حاتمی را حاصل ،آن عاشق ماهواره و شاتِل ،آن مرید احکام دل ،آن دشمندار
سیر و پیاز و فلفل ،آن بی‌شمار تشویق و توبیخ ،نه اهل دود نه اهل سیخ ،آن مرد کلاه
حصیری ،به قول مولانا مرحوم هوشنگ گلشیری: «آن نویسنده غیر سطحی» استاد حسن فتحی
(دام اله طول کارگردانهُ) ،از مشایخ طریقه سینما و زعمای قوم بود و در این طریق
مرتبتی بس عظیم داشت.


هم در شأن او
بود که فرمودند: «أنَّ فی حَسَنِ الْفَتْحی ،فَتحاً مُبینا([1]
)
و هو مالِکٌ([2])بِتَفَکُر
کَأنَّه و لَیسَ فی کُلِّ کارگردانَیْنَ فی الایران و هو خالقُ به «لَیله العَشَر»
و «اَلْباکیان و الضّاحکان» و لکن لهو لا تشویقُ بلاضِد ...
یعنی اینکه : «حسن فتحی کارگردانی است کبیر». نقل است از دارالطباعه جراید مدتی به
خدمتش آمدند و وی را بر طریق انکار شکایت نهادندی که «پستچی را سه بار در زدن
نیست» و این اثر از تو کاری به غایت سیاست گونه است ولی از وی سخنی به در نشد. دگر
بار به طعن و طامات وی را گفتند.«ازدواج به سبک ایرانی» کاریست به ظرافت ناسیونالیستی
و تو را ارتباطی باید باشد با ایادی و اجانب خصوصاً با کارخانه ناسیونال و دگر بار
از وی سخنی به در نشد.سوم بار او را گفتند «اشک و لبخند» را به هیچ منطقی اجماع
نیاید و این کار بعید از عقل و درک بشر است؛ و دگر بار وی سکوت کرد و سکوت کرد و چون
به حلقه‌ی مریدان شد سه مرتبت بانگ برآورد: «سوختم ،سوختم ،سوختم»


آن مُرادِ علی
مردانه ،صانع فیلم‌های فیلسوفانه ،ناقل دیالوج‌های عارفانه ،آن اوستاد با قد طویل
،آن دوستدار فتوّت و سبیل ،«آن آکِل هلو و زردآلو و شلیل ،آن که در مدار صفر درجات
از استانبول گذشت هم او بود که فرمود: «هر که از پول گذشت از پُل گذشت» و آنگاه که
در صُنع میوه‌ی ممنوعه کوشید در بُهت دیالوج‌های او 12000 نویسنده در دم جان باختند
و هزاران هزار کارگردان خاک در روی کشیدند و سیب قرمز 1000 تومان گران شد و تسبیح
حاج فتوحی بود که در بازار تظاهر غوغایی کرد عظیم و خلایق را بسیاری عجایب بادید
آمد؛ و او را از این دست مصنوعات بسیار است که در ظلّ ظلیل ایشان خواجگان و
محتسبان و لوطیان از هر طیفی بر خور شدند و بسیار بسیار که از خوان نعمت فیلم‌هایش
از او اقتباس کردندی و وی را ادعایی نشد.




«جلد 12 ،صفحه‌ی
24 ،تحریر شد به قلم مالک شیخی در بارس ئیل سنه 1389 مطابق با شنبه 29 جمادی‌الثانی
1431»









[1]. حسن فتحی دختری به نام مبینا ندارد این کلمه جهت تعلیق بیان شده
است.




[2]. منظور از بیان کلمه‌ی «مالک» در متن فوق جهت قفل‌گذاری روی این
متن بود تا اگر روزی این نسخه به سرقت رفت نام نویسنده که مالک شیخی است در آن
مستور باشد.